در مواردی که واژگان سیستانی تنها در بیان و تلفظ خودشان با زبان فارسی اختلاف دارند، کوشش ما بر این خواهد بود تا از نزدیک ترین صورت نوشتاری ممکن به زبان فارسی برای برگردان سازی آنها به نوشتار سیستانی بهره ببریم، به عنوان نمونه :
(خود / خوا) – (خونه / خونه) – (طفل / طلف) – (قفل / قلف) – (عدس / عدس) – (عصا / عصو) – (غلط / غلط) – (صندوق / صندوخ) – (ذوق / ذوخ)
در مواردی که واژگان سیستانی، مشابه فارسی معیار چندان مشخص و واضحی ندارند، دیگر نیازی به درج حروفی از قبیل : « ث - ص / ذ – ض - ظ / ع / ق / ط » نخواهد بود (چون در واقع این حروف اصالتا فارسی نمی باشند) :
(عقرب / غزوم) – (تازیانه / غمچو) – (یونجه / سوست) – (خارپشت / سیکّور) – (شعله / زرونه)
* به منظور ایجاد تمایز میان « ی » نکره و کسره مضاف و موصوف (که هر سه در سیستانی به صورت کسره تلفظ می شوند) از یای همزه دار یعنی « ئ » استفاده می کنیم (برای نمایش این حرف، صفحه کلید را به حالت فارسی در آورید و كليد M را انتخاب کنید، در گوشی های همراه این حرف در ردیف حروف قرار گرفته در کنار « ی » قرار دارد)؛ به نمونه های داده شده خوب دقت کنید :
فرش پدر بزرگ : فرش بپور (ترکیب مضاف و مضاف الیه)
فرش زیبا : فرش جلاف (ترکیت صفت و موصوف)
فرشی زیبا : فرشئ جلاف (فرش در اینجا نکره است)
* برای نشان دادن رای مفعولی در صورتی که مفعول به صامت (حرف بی صدا) ختم شده باشد، از ه پایانی استفاده می کنیم (در غیر این صورت از ره استفاده می شود)؛ برای نشان دادن های جمع در حالتي كه واژه، مختوم به صامت باشد نیز از ه پایانی بهره می بریم، در غیر این صورت از ئه استفاده می کنیم :
فرش را دیدم : فرشه بدیدو
خانه را دیدم : خونه ره بدیدو
فرش ها : فرشه
خانه ها : خونه ئه
** و اما در صورتی که یک واژه ی جمع مختوم به صامت، خودش موصوف یا مضاف واقع شود، پس از آن یک یای همزه دار نیز اضافه می گردد؛ اما در صورتی که مختوم به مصوت باشد نیازی به درج یای همزه دار دیده نمی شود و تنها به ذکر همان ئه اکتفا می شود :
فرش های زیبا : فرشه ئ جلاف
فرش های پدربزرگ : فرشه ئ بپور
خانه های زیبا : خونه ئه جلاف
خانه های پدر بزرگ : خونه ئه بپور
** همچنین در صورتی که یک واژه مفعول، خودش موصوف یا مضاف واقع شود، ه انتهائی را به جای موصوف یا مضاف، پس از صفت و مضاف الیه قرار می دهیم :
فرش زیبا را دیدم : فرش جلافه بدیدو
فرش پدربزرگ را دیدم : فرش بپوره بدیدو
=> در نهایت به این نمونه ها خوب دقت کنید :
فرش های زیبا را دیدم : فرشه ئ جلافه بدیدو
فرش های پدر بزرگ را دیدم : فرشه ئ بپوره بدیدو
بشقاب را شستم : بقشابه بششتو
بشقاب ها را شستم : بشقابه ره بششتو
بشقاب های زیبا را شستم : بشقابه ئ جلافه بششتو
خانه ها را دیدم : خونه ئه ره بدیدو
خانه های زیبا را دیدم : خونه ئه جلافه بدیدو
خانه های پدربزرگ را دیدم : خونه ئه بپوره بدیدو
* كوشش ديگر ما در این رسم الخط پیشنهادی بر این خواهد بود که تا جای ممکن از آوانگاری مستقیم مصوت های کوتاه فتحه، کسره و ضمه خودداری کنیم و در عوض از آشنا بودن چشم مخاطبین خود به نوشتار فارسی (که بر خلاف نوشتار عربی، اردو و یا حتی بلوچی که در انبوهي از اين مصوت ها گرفتار آمده اند، دارای کمترین سطح آوانگاری مصوت هاست) و در نظر گرفتن مکانیسم های ناخودآگاه فارسی زبانان برای قرائت یک نوشتار، بیشترین بهره را برای هر چه ساده تر کردن نوشتار سیستانی ببریم .
در این جا ما ناچاریم تن به مواردی نیز بدهیم که می تواند بد خوانی هائی را نیز به همراه داشته باشد، باری ما بایستی میان فواید و مضرات قواعد پیشنهادی مان کفه ترازو را به سوی بر آوردن فواید بیشتر در نظر بگیریم و از ایجاد بعضی بدخوانی ها ابای چندانی نداشته باشیم؛ ما می خواهیم نوشتاری را پیشنهاد بدهیم که به پای نوشتار فارسی برسد (به عنوان زبان ملی کشور مان که پس از زبان سیستانی و شاید هم پیش از آن، برای ما بیشترین اهیمت و کاربرد را دارا می باشد) نه آنکه آنقدر سخت گیری به خرج دهیم که سطح انتظارات خود را از نوشتار فارسی و یا حتی از نوشتار های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ... نیز بالاتر ببریم . ما باید به این باور برسیم که هیچ نوشتار رسمی و همه گیری در دنیا نداریم که به طور صد در صدی بتواند نحوه گفتار محاورین اش را منعکس کند؛ باری ما این گفته ها را دلیلی برای سطحی نگری و سر سری گذشتن از زبان مادری مان نخواهیم داشت و خواهیم کوشید نوشتاری قاعده مند و البته شسته و رفته را در میان سیستانیان جا بیاندازیم .
* برای مصوت های فتحه و کسره ما همان دستورالعمل نوشتار فارسی را در پیش خواهیم گرفت و از آوانگاری آنها تا جای ممکن حذر خواهیم کرد، مگر مواردی که واقعا نیاز به درج آنها احساس گردد . مشکل اصلی ما در اینجا مصوت ضمه می باشد که آوانگاری آن برای ما اهمیت ویژه ای دارد، چه آنکه بدخوانی فتحه به جای کسره (و یا بالعکس) شاید ضرر چندانی به نوشتار ما نزند، اما بدخوانی فتحه یا کسره به جای ضمه برای ما در طولانی مدت زیان بار خواهد بود . ما در این جا باز هم نوشتار فارسی را ملاک و معیار تصمیمات خود قرار می دهیم و از دستورالعمل آن تبعیت خواهیم کرد . بدین صورت که :
اگر واژه ای سیستانی ما نمونه مشابهی در فارسی داشت و در آن ضمه درج نشده بود، ما هم از درج آن خودداری می کنیم، مانند : خدا / جدا / فلان و ... .
اما اگر تلفظ سیستانی واژه به صورتی بود که نسبت به مشابه فارسی اش دچار ابدال آوائی (مثلا تبدیل آ و یا فتحه به ضمه که در سیستانی بسیار زیاد پیش می آید) شده بود ما اقدام به درج "و" به جای ضمه خواهیم کرد، مانند : فلانی – فلونی / چوپان – چوپو / درمان : درمو و ... .
** حال شرایطی را در نظر می گیریم که در آن یک واژه دارای دو یا بیشتر از دو ضمه باشد، در این صورت باز هم ملاک خود را نوشتار فارسی می گیریم؛ اگر واژه ما نمونه مشابه فارسی داشت و در نمونه مشابه فارسی اش درج یکی از ضمه ها صورت نگرفته بود ما هم تنها به درج یکی از ضمه ها (به صورت همان "و") بسنده می کنیم : چنگال – چنگول / صندوق – صندوخ و ... .
اما اگر نمونه فارسی مشابهی برای اش سراغ نگرفتیم اقدام به درج هر دو ضمه خواهیم کرد، مانند : نوکور (ندید بدید) / موجغول (درشت) / کوچکول (ور رفتن) و ... .
** در سیستانی نوعی دیگر از ضمه نیز بر خلاف فارسی معیار داریم که به صورت حلقی اداء می گردد، برای تمایز آن از انواع دیگر ضمه می توانیم از علامت واو همزه دار "ؤ" استفاده کنیم (برای این کار صفحه کلید را به حالت فارسی در آورده و سپس دکمه شیفت را همزمان با دکمه "و" و يا احتمالا "ر" فشار دهید؛ در گوشی های همراه نیز این حرف در ردیف حروف پس از "و" و "ی" قرار دارد) . مثال :
خؤ (خواب) / تؤ (تب) و ... .
** همچنین در سیستانی ما نوعی دیگر از فتحه و ضمه را نیز داریم که به صورت کشیده بیان می گردند؛ به خصوص اینکه در سیستانی "ح / ه" اکثر تبدیل به مصوت های پیشین خود شده و آن را به صورت کشیده در می آورند؛ همچنین "ی" وسط کلمات نیز اکثرا چنین شرایطی برای اش مترتب می شود؛ در چنین حالت هائی ما به جای فتحه و کسره کشیده از همزه وسط کلمه و یا همزه سوار شده بر ی یعنی "ئ" استفاده می بریم (مگر آنکه این مصوت کشیده قبل از "ع" قرار گرفته باشد که ما به جای همزه، به همان "ع" بسنده خواهیم کرد، مانند واژه های معلوم، علی و ...) مثال :
ائره (دیر هنگام) / بئگه (بی گاه، غروب) / بئ چاره (بی چاره) / بئ خیر (اسراف) / مئمد (محمد) / بئث و بئت (بحث و بیت) / بئترک (کمی بهتر) و ... .
برای "ح / ه" هائی که به مصوت کشیده تبدیل نمی شوند یا التزام چندانی به کشیده یا غیر کشیده بودنشان نداریم، می توانیم از درج آنها خودداری کرده (چون در سیستانی "ح / ه" محلی از تلفظ ندارند) و چنانچه در ابتدای یک کلمه واقع شده باشند، برای زیبائی بهتر واژه و همسانی مناسب تر آن با نمونه های فارسی، از حرف "ا" استفاده خواهیم کرد :
ار (هر) / ارمت (حرمت) و ... .
توضیحات تکمیلی :
خئ : با / خئ تو بگفتو (بهت گفتم)
خوا : خود / کتاب خوا وه دار (کتاب ات را بردار)
خه : که، آخر / مه خه نمئ را (من که نمی روم)، خه ور چزه نرفتی؟ (آخه چرا نرفتی؟)
وه : به، بر / وه مه چی (به من چه)، وه دار (بردار)
تحقيق و تدوين : حامد صوفی
ارديبهشت ۹۰
نظرات شما عزیزان:
hamon
ساعت9:56---18 فروردين 1392
سلام ، وبلاگ فوق العاده اي داريد
اگر مي خواهيد تمامي بازديد شما به پول تبديل شود در پارس پا عضو شويد
مثلا :
2000 بازديد کننده در روز = 40.000 ريال
در اين روش هيچ بنر و متني در وبلاگ شما نمايش داده نمي شود
مطمئن باشيد "شرکت پارس پا" منتظر شماست